دانشجو

آن زمان کز گهواره ات بیرون شدی

در پی دانش آواره و ویرون شدی


هی درس خواندی، نمره هایت اینچنین

رفتی وکنکور دادی رتبه ات هم اینچنین


آمدی جانم به قربانت ولی اینجا چرا 

جا قحط بود از برایت، پیام نور چرا 


اینهمه آزاد و غیرانتفاعی ساختند

در مصاف با پیام نور، هر دو باختند ؟


گویمت اینجا نمره ای در کار نیست

نه کتابی نه کلاسی، اینها هم نیست


شانس اگر زد خانه ات، در باز کن

20 تا، 20 تا درس پاس کن


رشته ات گو تا من گشایم فال تو

از اساتید بنام و اقبال تو 


گه به تو خوش بگذرد، گه ناخوشی

درس بی استاد برندار گر سرخوشی


تا به 10 سال تو توانی درس خوانی اینجا

کس نپرسد از چه خاطر مهمانی تو اینجا


کس نخارد پشت تو، جز ناخن انگشت تو 

درس خوان تا بگیری 6 نمره را درمشت تو




نظرات 1 + ارسال نظر

سلام
کیوان جون واقعا شعری قشنگی نوشتی من که کلی حال کردم
خودت سرودی یا از جای دیگه ای اوردی؟؟
اگه اجازه میدی من هم این شعر زیبا رو در وبلاگم بزنم
البته اگه شما اجازه بدی
موفق وسر بلند باشی

سلام عزیزم
آره کار خودمه
اجازه ما هم دست شماست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد